زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه
 

عقیده اصحاب شمال (قرآن)





اصحاب شمال افرادی هستند که مست غرور شده و از معنویات و حقایق به کنار افتاده، اوقات خود را به تکذیب انبیا و اولیای خدا و تکذیب مبدأ و معاد و پوچ پنداشتن جهان هستی گذرانیده‌اند.


۱ - کفر و بی‌اعتقادی به خدا



اصحاب شمال به خدای بزرگ عقیده نداشته، کفر می‌ورزند:
• «وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ؛ اما کسى که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند مى‌گويد: «اى کاش هرگز نامه اعمالم را به من نمى‌دادند».
• «إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ؛ چراکه او هرگز به خداوند بزرگ ایمان نمى‌آورد».

۱.۱ - بیان آیه


در این آیات بعد به علت اصلى این عذاب سخت پرداخته مى فرماید: (زیرا او اصرار داشت که به خداى بزرگ ایمان نیاورد) (انه کان لا یؤ من بالله العظیم). و هر قدر انبیا و اولیا و رسولان پروردگار او را به سوى خدا دعوت مى کردند نمى پذیرفت؛ و به این ترتیب پیوند او با خالق به کلى قطع شده بود.

۲ - انکار معاد



اصحاب شِمال معاد را انکار می‌کردند:
• «وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ؛ و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالى (که نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده مى‌شود)»!
• «وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ؛ و مى‌گفتند: «هنگامى که ما مُرديم و خاک و استخوان شديم، آيا برانگيخته خواهيم شد؟!

۲.۱ - تفسیر آیات


و سومین عمل خلاف آنها این بود که مى‌فتند: (آیا هنگامى که مردیم و خاک و استخوان شدیم، بار دیگر برانگیخته خواهیم شد)؟ و کانوا یقولون ءاذا متنا و کنا ترابا و عظاما ءانا لمبعوثون).
بنابراین انکار قیامت که خود سرچشمه بسیارى از گناهان است، یکى دیگر از اوصاف اصحاب الشمال مى‌باشد، و تعبیر به (کانوا یقولون) نشان مى‌دهد که در انکار قیامت نیز اصرار مى‌ورزیدند و پافشارى داشتند.
تعبیر به (ترابا و عظاما) ممکن است اشاره به این باشد که گوشت‌هاى ما تبدیل به خاک و استخوان‌هاى ما برهنه مى‌شود، با این حال آفرینش ‌جدید چگونه ممکن است؟ و چون فاصله خاک از حیات نوین بیشتر است در آغاز ذکر شده است.
و عجب اینکه آنها صحنه‌هاى معاد را با چشم خود در این جهان مى‌دیدند که چگونه بسیارى از موجودات زنده مانند گیاهان مى‌پوسند و خاک مى‌شوند و بار دیگر لباس حیات در تن مى‌کنند، و اصولا کسى که آفرینش نخستین را کرده است چگونه تکرار آن براى او مشکل است، با این حال آنها پیوسته روى انکار معاد اصرار داشتند.
آنها به این هم قناعت نمى‌کردند و براى اظهار تعجب بیشتر مى‌گفتند: (آیا نیاکان نخستین ما که هیچ اثرى از آنها باقى نمانده دوباره زنده مى‌شوند)؟! (او آباؤنا الاولون).
همان‌ها که شاید هر ذره‌اى از خاکشان به گوشه‌اى افتاده است یا جزء بدن موجود دیگرى شده است؟

۳ - تأثیر مال و قدرت در سعادتمندی



اصحاب شِمال معتقد بودند که مال و قدرت در سعادتمندی آنان تأثیر دارد:
• «وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ؛ اما کسى که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند مى‌گويد: «اى کاش هرگز نامه اعمالم را به من نمى‌دادند».
• «مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيهْ؛ مال و ثروتم هرگز مرا بى‌نياز نکرد».

۲.۱ - تفسیر آیات


خداوند مى‌فرماید: این مجرم گنهکار زبان به اعتراف گشوده مى‌گوید: (مال و ثروتم هرگز مرا بى‌نیاز نکرد، و به درد امروز که روز بیچارگى من است نخورد) (ما اغنى عنى مالیه).
نه‌تنها اموالم مرا بى‌نیاز نکرد و حل مشکلى از من ننمود (بلکه قدرت و سلطه من نیز نابود شد و از دست رفت)! (هلک عنى سلطانیه).
خلاصه نه مال به کار آمد، و نه مقام، و امروز با دست تهى، و در نهایت ذلت و شرم‌سارى، در دادگاه عدل الهی حاضرم، همه اسباب نجات قطع شده‌، قدرتم بر باد رفته، و امیدم از همه جا بریده است.

۳.۲ - مراد از سلطان


بعضى (سلطان) را در اینجا به معنى دلیل و برهانى که مایه پیروزى انسان است دانسته‌اند؛ یعنى امروز هیچ دلیل و حجتى که بتوانم اعمالم را با آن توجیه کنم در پیشگاه خدا ندارم.
بعضى از مفسران نیز گفته‌اند که مراد از (سلطان) در اینجا سلطه و حکومت نیست؛ چراکه تمام کسانى که وارد دوزخ مى‌شوند، سلطان کشور و امیر بلادى نبودند؛ بلکه مراد سلطه انسان بر نفس خویش و زندگانى خویش است؛ ولى با توجه به اینکه بسیارى از دوزخیان براى خود سلطه و نفوذ در جهان داشتند یا از سردم‌داران بودند، این صحیح به نظر نمى‌رسد.

۴ - کفرورزی به آیات الهی



اصحاب شمال به آیات الهی کفر می‌ورزند:
• «وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْئَمَةِ؛ و کسانى که آيات ما را انکار کرده‌اند افرادى شوم‌اند (که نامه اعمالشان به دست چپشان داده مى‌شود).

۴.۱ - تفسیر آیه


کسانى که به آیات ما کافر شدند، افرادى شوم هستند که نامه اعمالشان به دست چپشان داده مى‌شود (و الذین کفروا بایاتنا هم اصحاب المشئمة).
و این نشانه آن است که دستشان از حسنات تهى، و نامه اعمالشان از سیئات سیاه است.
(مشئمة) از ماده (شوم) نقطه مقابل میمنة از ماده یمن است؛ یعنى این گروه کافر افرادى شوم و نامیمون‌اند که هم سبب بدبختى خودشان‌اند، و هم بدبختى جامعه؛ ولى از آنجا که شوم بودن و خجسته بودن در قیامت به آن شناخته مى‌شود که نامه اعمال افراد در دست چپ، یا در دست راست آنها باشد بعضى این تفسیر را براى آن پذیرفته‌اند، به خصوص اینکه ماده شوم در لغت به معنى گرایش به چپ نیز آمده است.

۵ - مردمی مشرک



اصحاب شِمال، مردمی مشرک‌اند:
• «وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ؛ و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالى (که نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده مى‌شود)»!
• «وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِيمِ؛ و بر گناهان بزرگ اصرار مى‌ورزيدند».

۱.۱ - بیان آیه


در مجمع البیان مى‌گوید: کلمه (حنث) به معناى شکستن عهد و پیمان مؤکد به سوگند است، و اصرار در شکستن چنین عهدى به این است که: به این عمل ناستوده هم‌چنان ادامه دهد، و به هیچ وجه دست از آن برندارد.
و شاید این معنا از سیاق استفاده بشود که اصرار بر حنث عظیم عبارت است از این‌که استکبار از پرستش و بندگی پروردگار خود دارند، عبادتى که برحسب فطرت بر آن پیمان بسته بودند، و در عالم ذر بر طبق آن میثاق داده بودند، و در عین سپردن چنین پیمانى فطرى غیر پروردگار خود را اطاعت کنند، و این پیمان شرک مطلق است.
بعضى هم گفته‌اند: اصلا کلمه (حنث) به معناى گناه عظیم است، و اگر با این حال کلمه مذکور را وصف عظیم توصیف کرده، با این‌که عظیم در معناى خود کلمه خوابیده، براى مبالغه است، و منظور از حنث عظیم شرک به خداست.
بعضى دیگر گفته‌اند: حنث عظیم به‌طور کلى به معناى هر گناه کبیره است.

۶ - پانویس


 
۱. حاقه/سوره۶۹، آیه۲۵.    
۲. حاقه/سوره۶۹، آیه۳۳.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۶۹ ۴۷۰.    
۴. واقعه/سوره۵۶، آیه۴۱.    
۵. واقعه/سوره۵۶، آیه۴۷.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۲۳۱ ۲۳۳.    
۷. حاقه/سوره۶۹، آیه۲۵.    
۸. حاقه/سوره۶۹، آیه۲۸.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۶۳.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۶۴.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۶۴.    
۱۲. بلد/سوره۹۰، آیه۱۹.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۳۴.    
۱۴. واقعه/سوره۵۶، آیه۴۱.    
۱۵. واقعه/سوره۵۶، آیه۴۶.    
۱۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۳، ص۲۳۱، ترجمه موسوی همدانی.    


۷ - منبع



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۲۹، برگرفته از مقاله «عقیده اصحاب شمال».    


رده‌های این صفحه : اصحاب شمال | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.